آزمونی درباره افکار غیرارادی/ آیا فرد افسردهای هستید؟
روانشناسان و بسیاری از ما همواره مایلیم بدانیم مردم چه بیماریای دارند تا اینکه چقدر سلامت هستند و دلیل آن هم این است که درصد بسیار بالایی از انسانها دچار اختلالات روانی هستند. شاید نیمی از ما حداقل یک بار تجربه یکی از این اختلالات مانند افسردگی و اضطراب را داشتهایم. وجود این اختلالات مانع میشود که فرد زندگی باکیفیتی داشته باشد بنابراین تلاش برای درمان و کنترل این بیماریها یکی از اهداف مهم متخصصان روانشناسی است.
یکی از راههای تشخیص اختلالات مختلف روانی انجام تستهای روانشناسی است.
هدف از انجام این تستها این است که به شما کمک کند تا نسبت به عواملی که مانع یک زندگی رضایتمند و موثر میشود، آگاهی و درک بهتری پیدا کنید.
تست زیر را متخصصان روانشناسی دانشگاه UCLA آمریکا طرح کردهاند تا موانع و مشکلاتی را که در زندگی با آن مواجه هستیم بهتر نمایان کند. در این تست امتیاز شما به جای بیماران با امتیاز دانشجویان دانشگاه که از نظر روانی در وضعیت طبیعی قرار دارند، مقایسه میشود و این بدان معناست که گرفتن امتیاز بالا یا پایین قطعا تعیینکننده بیمار بودن شما نیست و نمیتوان نتیجه گرفت شما از نظر روانی بیمار هستید. نتیجه تست تنها نشان میدهد لازم است با متخصص روانشناسی صحبت کنید یا نه؟
در این پرسشنامه ممکن است با سوالاتی مواجه شوید که در موقعیت واقعی آن قرار نداشتهاید بنابراین برای پاسخ لازم است خود را در آن موقعیت تصور کنید و درستترین پاسخ را بدهید.
نحوه نمرهدهی
همیشه = 5
اغلب = 4
تقریبا اغلب اوقات = 3
گاهی اوقات = 2
ابدا = 1
سـوالها
سوالات زیر منعکسکننده افکاری هستند که گاهی به مغز ما خطور میکنند. لطفا سوالات را با دقت بخوانید و ببینید کدامیک از این افکار طی هفته گذشته ذهن شما را درگیر کرده است. سپس به هر پاسخ بر اساس امتیازهایی که در ذیل تعیین شده امتیاز بدهید.
1. احساس میکنم با همه دنیا دشمنم.
2. من خوب نیستم.
3. چرا من هیچوقت موفق نمیشوم.
4. هیچ کس من را درک نمیکند.
5. من دیگران را از خودم ناامید میکنم.
6. فکر نمیکنم بتوانم به راه خودم ادامه بدهم.
7. آرزو داشتم آدم بهتری بودم.
8. من خیلی آدم ضعیفی هستم.
9. زندگیام آنطور که دلم میخواهد جلو نمیرود.
10. خیلی از خودم ناامید هستم.
11. دیگر هیچ چیز من را خوشحال نمیکند.
12. دیگر نمیتوانم این شرایط را تحمل کنم.
13. نمیتوانم کاری را شروع کنم.
14. من چه اشتباهی کردم.
15. ایکاش میتوانستم جای دیگری باشم.
16. من نمیتوانم زندگیام را جمعوجور کنم.
17. از خودم متنفرم.
18. من آدم به درد نخوری هستم.
19. ای کاش فقط میتوانستم ناپدید شوم.
20. من چه مرضم است.
21. من یک بازندهام.
22. زندگیام وضعیت غمانگیزی دارد.
23. من یک آدم درماندهام.
24. هرگز موفق نمیشوم.
25. به شدت احساس تنهایی میکنم.
26. بعضی چیزها باید عوض بشود.
27. حتما من باید عیبی داشته باشم.
28. آینده من تاریک است.
29. ارزشش را ندارد.
30. نمیتوانم هیچ کاری را تمام کنم.
نحوه جمعبندی امتیازات
امتیازهای دادهشده به هر سوال را با هم جمع بزنید. عدد به دست آمده امتیاز شما در این پرسشنامه محسوب میشود.
این پرسشنامه بین دانشجویان دانشگاه ارائه شده که از نظر روانی در وضعیت طبیعی قرار داشتهاند. نتایج به دست آمده از آنها نشان میدهد بالاترین امتیاز 65 و کمترین امتیاز 15 بوده است. حال شما با مقایسه نتیجه آزمون خود با این نتایج میتوانید ببینید در چه وضعیتی قرار دارید.
تحلیل دادهها
طی دهههای گذشته مطالب زیادی درباره افسردگی نوشته شده است. بسیاری از این مطالعات روی پایههای بیولوژیک این اختلال متمرکز بوده است. با مطالعه این گفتار شاید به این نتیجه برسیم که شاید بیش از اندازه روی زمینه بیولوژیک بیماری تاکید شده است. ما در روزگاری زندگی میکنیم که داروی ضدافسردگی «پروزاک» یکی از داروهایی است که به طور گستردهای از سوی روانپزشکان یا حتی پزشکان خانواده برای درمان اختلال افسردگی تجویز میشود. هر چند راه درمان سادهای به نظر میرسد، اما دلایل بسیاری وجود دارد که باور کنیم استفاده از دارو همیشه بهترین راه درمان افسردگی نیست.
بسیاری از محققان شواهد زیادی را جمعآوری کردهاند که نشان میدهد افکار و شناختهای خاصی باعث بروز و ادامه افسردگی میشوند. آزمونی که در بالا ارائه شد همین گروه از افکار را که در ارتباط با افسردگی هستند، ارزیابی میکند. این آزمون هم میزان پیشرفت شما را اگر تحت رواندرمانی هستید، ارزیابی میکند و هم با آن میتوان پیشبینی کرد که چه افرادی در شرف افسردگی قرار دارند. اگر شما در این آزمون بالاترین امتیاز را به دست آوردهاید میتوانید با تغییر افکار غیرارادی منفی خود احساس خیلی بهتری داشته باشید. البته در نظر داشته باشید همانطور که ذکر شد امتیازهای کسبشده در آزمون نمونه متعلق به دانشجویانی بوده که افسردگی نداشتهاند و اگر امتیاز شما بالاتر از بیشترین امتیاز آزمون نمونه است، لزوما به این معنا نیست که شما فرد افسردهای هستید. اگر گروه شاهد ما در این آزمون افراد مبتلا به افسردگی بودند، امتیاز بالای شما معنای دیگری داشت. به هر حال اگر فکر میکنید در شرف افسردگی قرار دارید حتما با مشاور گفتوگو کنید. صحبت کردن درباره تغییر دادن افکار مسلما راحتتر از انجام آن است، اما با یک تلاش مستمر امکانپذیر است. در قدم اول باید بپذیرید افکاری که در قالب سوالات بالا منعکس شد، غیرمنطقی هستند. البته واضح است پذیرش چنین افکاری برای فردی که از افسردگی رنج میبرد کار دشواری است.
افسردگی
خانمی به دلیل افسردگی به مشاور رجوع کرده بود. او به تازگی از یک دانشگاه معتبر فارغالتحصیل شده بود و برای گرفتن درجه دکتری، به چند دانشگاه درخواست فرستاده بود. اولین درخواست او به یکی از دانشگاههای مورد نظرش رد شده بود و در ضمن دو نفر از همکلاسیهایش نمره بالاتر از او گرفته بودند. این عوامل باعث افسردگی این فرد شده بود.
برای فردی که از بیرون به قضیه نگاه میکند، افکار این خانم که خود را فرد شکستخوردهای قلمداد میکند منطقی به نظر نمیرسد. واقعیت این است که اغلب اوقات این گروه از افکاری که افراد دارند جدای از آن است که در زندگی انجام میدهند. ما حتما افراد بسیاری را میشناسیم که همه کارها را خراب میکنند اما همچنان بر این باورند که تنها مشکل آنها این است که دیگران ارزش قابلیتهای آنها را نمیفهمند.
نکته کلیدی این است که حتی زمانی که به شدت مایوس هستیم، حق نداریم خودمان را یک آدم بیارزش بدانیم که محکوم به شکست است.
اولین قدم برای اصلاح افکار منفی که میتواند به دلیل افسردگی باشد این است که فهرستی از احساسات و افکار منفی خود تهیه کنید و ببینید کدام یک از آنها واقعی است. اغلب افراد افسرده بهعنوان مثال، سوال شماره 21 را مینویسند، «من یک بازندهام.» حتی ممکن است فرد یک یا چند نمونه از شکستهای خود را بنویسد که بازنده بودن خود را به زعم خودش توجیه کند ولی ما افراد بسیاری را میشناسیم که پیش از رسیدن به یک موفقیت بزرگ بارها در زندگی خود شکست خوردهاند. داشتن تنها یک تجربه شکست فقط یک تجربه است، نه بیشتر و به این معنا نیست که شما فرد بازندهای هستید.
قدم بعدی این است که تلاش کنید افکار واقعگرایانه و مثبت خود را جایگزین افکار منفی کنید. اگر دائم با خود فکر میکنید که بازندهاید، یک فکر مثبت را در نظر بگیرید و جایگزین آن کنید. مثلا با خود بگویید: «بله من در آن پروژه شکست خوردم اما دفعه بعد آمادگی بیشتری دارم و بهتر کار میکنم.» یا میتوانید با خود بگویید: «درسته من در اون پروژه شکست خوردم اما بگذار ببینم قبلا چه موفقیتهایی داشتهام.» ما به همانگونه که به یک رفتار عادت میکنیم میتوانیم به داشتن یک طرز فکر هم عادت کنیم.
پس همانطور که میتوانیم یک رفتار بد را تصحیح کنیم در مورد افکارمان هم میتوانیم. مثلا اگر شما عادت به ناخن جویدن دارید برای ترک این عادت بد یاد بگیرید هر وقت میل به جویدن ناخن داشتید، فورا سرتان را به کار دیگری گرم کنید. در مورد افکار منفی هم همین کار را کنید. وقتی افکار آزاردهنده ذهنتان را اشغال میکنند باید فورا با فکر کردن به نکات مثبت و واقع گرایانه این افکار مزاحم را عقب بزنید.
این روش درمان افسردگی «شناختدرمانی» نامیده میشود. دکتر «ارون بک»، یکی از مبدعان این روش درمانی است. او معتقد است افراد افسرده تمایل زیادی دارند که در افکارشان اشتباهات منطقی داشته باشند. بزرگ کردن و کوچک کردن بیش از حد یک موضوع یکی از این اشتباهات منطقی است. در نمونهای که ذکر شد، آن خانم جوان دقیقا همین کار را میکرد؛ یک مشکل کوچک را برای خودش بیش از اندازه بزرگ جلوه میداد. او قبول نشدن خود را در اولین انتخابش شکست بزرگی قلمداد میکرد یا نگرفتن بالاترین نمره و نفر سوم کلاس بودن را هم شکست دیگری.
او قادر نبود به اینکه نفر سوم کلاس شده، افتخار کند یا اینکه از یک دانشگاه معتبر فارغالتحصیل شدن را به هیچ میانگاشت، این یک نمونه از کوچک شمردن بیش از اندازه یک موضوع است.
دکتر «بک» اشتباه منطقی دیگر افراد افسرده را «استنتاج اختیاری» مینامد. بهعنوان مثال فردی است که باور دارد اگر لاستیک ماشینش پنچر شود، نشانه این است که او شکست خواهد خورد. معمولا افراد افسرده وقایعی را که اصلا شخصی نیستند، نشانه شکست افراد بشر قلمداد میکنند.
مطالعاتی که دکتر «بک» و سایر محققان همکار او انجام دادهاند نشان میدهد در درمان افراد افسرده شناخت درمانی به اندازه دارودرمانی موثر است. به علاوه احتمال عود مجدد افسردگی در افرادی که تحت درمان شناخت درمانی قرار میگیرند، کمتر از افرادی است که تحت درمان با دارو قرار میگیرند.
من بر این باورم که این بحث که کدام نحوه درمان موثرتر است، حداقل به این زودیها به نتیجه نخواهد رسید اما شواهد به خوبی نشان میدهد اصلاح شناخت و افکار یک فرد افسرده نقش کلیدی در بهبود وی دارد. این یک کار بسیار سخت است اما اصرار دارم اگر افسردگی مانع داشتن یک زندگی شاد و رضایتمند برای شما شده، حتما آن را امتحان کنید.
منبع:هفته نامه سلامت