هفت فکری که مانع پیشرفت شما خواهد بود
موانع پیشرفت – در نظر سنجی های مختلف در تمامی دنیا،اهداف بیشتر انسانها پیشرفت و خلق ثروت به منظور کسب آرامش است.عقایدی که از دوران کودکی در ماشکل میگیرد در این رابطه بسیار تاثیر گذار است و به همین دلیل است که در کشورهای توسعه یافته در باورسازی کودکان و نوجوانان سرمایه گذاری های متعددی میشود.
از کودکی به آنها آموزش میدهند که ((من میتوانم)) و باید راهی برای غلبه بر موانع زندگی خلق کنم.اما متاسفانه در بسیاری از موارد ما در جامعه مان شاهد تلقین افکار منفی یا بصورت ناخودآگاه یا بصورت خودآگاه در بین کودکان و نوجوانان هستیم.
در مقایسه های صورت گرفته از کسانی که به کشورهای مترقی مهاجرت کرده اند شاهد هستیم بسیاری از آنان پله های ترقی را نسبت به زندگی گذشته بهتر و با سرعت بیشتری طی نموده اند که این موضوع به تفکر و اعتماد محیط بستگی زیادی داشته است.
لذا بد نیست به برخی از افکاری که جز موانع پیشرفت محسوب میشوند نگاهی داشته باشیم و سعی کنیم در خود و اطرافیان مان بخصوص جوان ترها تفکراتی به منظور اصلاح افکار نامبارک که باعث توقف یا درجازدن زندگی خواهد بود،اقدام قدرتمندی را به انجام برسانیم.
-
نیازی به تغییر نیست
با توجه به آموزه های مختلف خانوادگی و اجتماعی از دوران کودکی در بسیاری از موارد در ذهن اسانها اینگونه ترسیم میشود که شرایط فعلی همان شرایطی است که باید باشد و با ایجاد تغییرات کوچک و بزرگ در مسیر زندگی تفاوتی ایجاد نمیشود.با مطالعه در زندگی افرادی که دستیابی های مهمی داشته اند متوجه میشویم اکثر آنها از تغییرات بزرگ و کوچک به منظور قرارگرفتن در مسیر اهدافشان بهره گرفته اند.مثلا مهاجرت کرده اند.مثلا رشته دانشگاهی خود را تغییر داده اند و ….
اگر نگرانی های متعدد در وجود شما از تغییرات موج میزند برای غلبه بر این نگرانی ها با تغییرات کوچک شروع کنید.
موانع پیشرفت

-
شکست برابر است با باختن
ترس و اضطرابی که در وجود بسیاری از افراد در خصوص اقدام به یک کار از هر نوعی وجود دارد ،وجود نگرانی از شکست است. هرچند شکست از هرنوعی و در هر شرایطی از زندگی که باشد تلخ و ناگوار است ،اما اگر افراد متعهد به تلاش آگاهانه باشند و در مسیر حرکت مصمم شان ،با توقف یا درواقه همان شکست مواجه شوند ،آگاه خواهند شد که جاده ای که به منظور دستیابی به هدف در آن حرکت می کرده اند جاده درستی نبوده و نه اینکههدف آنها ،هدف غلطی است.
-
زندگی با تقدیر
افکار نسل های گذشته ما که در بسیاری از آنها در فضای تربیتی مختلف در ضمیر ناخودآگاه کودکان و نوجوانان دیروز که امروز مردان و زنان تعیین کننده جامعه هستند نقش بسته،صحبت از تقدیر میکند.تقدیر و قسمت ما را بر پیشانی ما نگاشته اند.پس تغییری نمیتوان انجام داد . بایستی رضایت داشت.
البته همیشه احساس رضایت ما را از درون پرانرژی نگه داشته تا به مسیر ترقی فکر کنیم اما منظور از اینگونه از رضایت ،تسلیم در برابر شرایط موجود نیست.تسلیم شدگان همانهایی هستند که تا آخر عمر نه تنها برای خود بلکه برای فرزندان خود نیز شرایط را نمی توانند بهبود دهند.در حالیکه تفکر تلاش سازنده و آگاهانه مغایر با اعتقادات برخی نسبت به خواست خداوند نخواهد بود.
شاید اگر منصفانه نگاه کنیم اتکا به تقدیر تنها افکار انسانهای بی مسئولیت و تغییر اهرم انسانهای با مسئولیت میباشد.
-
از دست من کاری بر نمی آید
تاکید به این نکته که توانایی های محدوده زندگی ما،تنها آنهایی نیستند که در اختیارمان در حال حاضر قرار دارند خود میتواند ما را به امکاناتی که تاکنون به آنها بصورت جدی فکر نکرده ایم تا از قدرت آنها در مسیر حرکت به سوی اهدافمان استفاده کنیم،تشویق کند.
هنگامی که شخصی با جدیت عزم محکمی در جاده حرکت خود داشته باشد امکاناتی برای او نمایان میشود که بدور از شعارزدگی برایش در حکم معجزه است.
اگر تاکنون شما از اینگونه رویداد بهره ای نداشته اید باید حق قضاوت را از خود سلب کنید.زندگی های متعددی از افراد خارجی و هموطنانمان را که با دست های خالی و بدون امکانات مسیرهای جدی را طی نموده اند میخوانیم اما تصور میکنیم اینها برای داستان به نگارش درآمده اند.
پس تا امتحان نکرده اید،قضاوت نکنید.

-
زندگی ما محدود به همین است
باور غلط اینکه محدوده زندگی ما مانند نسل پدری ما خواهد بود شرایط را برای ما دشوار نموده است.دنیا به سرعت در حال تغییر است و اگر ما خود را با شرایط تغییرات مثبت آن وفق ندهیم،مطمئنا نخواهیم توانست حداقل زندگی هایی همچون نسل قبلی خود داشته باشیم .غیر از این موضوع،ترقی در هرکسی میتواند موجب رشد و تغییر اعضای خانواده او نیز بشود.فکر سمی زندگی ما محدود به همین است که مربوط به نسل های قبلی است که محدوده زندگی و توسعه کارشان تنها زنده ماندن و بقای نسل بوده است.
-
لیاقت من همین است
هیچ قانونی نمیتواند قدر و لیاقت یکی شخص و محدوده آنرا تعیین کند بجز خود شخص.این ما هستیم که با تلاش و اعتماد به خودمان و تقویت عزت نفس در خود ،دستیابی به مراتب بالایی از رشد و ترقی شامل مناسبات مالی و خلق ثروت و ایجاد جایگاه اجتماعی را فراهم میسازیم.
باور ذهن محدود در این خلاصه میشود که آنان که به مراتب بالایی دست پیدا کرده اند زمینه های دیگری در خانواده و محیط داشته اند و قدر و لیاقت من دقیقا اندازه ای است که در آن قرار دارم.
-
برای شروع و تغییر مجدد دیر شده است
مسلما اگر افراد با باور سازنده دوران کودکی و نوجوانی را طی کرده باشند ،پایه گذاری های رشد خود را در دوران های ابتدایی اجتماعی شدن میگذارند و بهره برداری درست زندگی برایشان به سرعت فراهم میشود.اما اگر تنها چند سال از زندگی ما باقی مانده باشد،با عزمی راسخ میتواند ما را به محدوده خواسته های پرارزش رسانده و تغییرات بزرگی با خود به ارمغان بیاورد.
خیلی از افراد مترقی و موفق در سنینی شروع به تغییر نموده اند که تصور آن کمی سخت میباشد.
تدوین و نگارش:مجله ایران